ناتوبراي که زنگهارا به صدا درآورد ؟
نويسنده - ا سکاري نويسنده - ا سکاري

سرزمینی که امروز افغانستان نامیده می‌شود، تاخت و تازهای اقوام گوناگون و جهان‌گشایان و مهاجمان بی‌شماری را به یاد دارد. از اقوام آریایی و شاهان هخامنشی، همچنین اسکندر، مسمانان، و مغولان بر این سرزمین حکم رانده‌اند و تاریخی پرحادثه را برایش رقم زده‌اند . پس از جنگهای داخلی بنیادگران اسلامی، جنگ سالاران مجاهد،  طالبان، حمله امریکا، و دوران گذار دولت انتقالی، در یک رای‌گیری عمومی برای نخستین بار تحت نظارت سازمان ملل و دیگر نهادهای بین‌المللی حامد کرزی را به عنو ا ن رییس جمهور برگزیدند . در ماه اکتوبر 2005  سال گذشته  افغانستان انتخابات پارلماني برگزار نمود تا اعضاي ولسي جرگه را انتخاب نمايند. 249 نماينده از سراسر افغانستان به ولسي جرگه انتخاب شدند که از اوايل سال جاري کارش را آغاز نمود. ولي در مورد انتخابات افغانستان اعتراضات فراواني وجود دارد و اکثريت به اين اعتقاد اند که تفنگ، زور و قدرت در انتخاب نمايندگان موثر بوده تا راي واقعي مردم. حتي سازمان معتبر ديده بان حقوق بشر اعلام نموده که 60% نمايندگان را کساني تشکيل می‌دهند که جنگ سالار و متهم به نقض حقوق بشر اند.

افغانستان رسته از سه دهه بحران و ويراني هنوز به آتش زير خاكستر مي ماند كه هر آن امكان دارد با كوچكترين بي احتياطي اين آتش زير خاكستر شعله ور گردد و حضور نيروهاي جنگ سالار به اين وضعيت بيشتر دامن زده است، اما آيا با مسامحه كاري و ميدان دادن به نيروهاي جنگ سالار تحت عنوان مجاهد و مبارز مي توان از اين واقعه جلوگيري كرد يا كه نه بلكه مي توان بر دامنه اين تهديد نيز افزود.

وضعيت افغانستان در بيش از چهارسال اخير بعد از تحولات ۱۱ سپتامبر تغييرات زيادي نموده است و همگان چه دوست و چه دشمن، چه غربي و چه شرقي به اين باورند كه افغانستان بايد از اين برهه از زمان كوره راهي براي رسيدن به ثبات پيدا كند وگرنه براي هميشه فنا خواهد شد.

اما چگونگي گريز از شرايط فعلي سئوالي است كه اذهان همگان را به خود مشغول داشته و براي يافتن به دنبال پاسخي براي آن هستند. اما آيا اين گزينه كه بايد به نيروهاي جهادي سابق ميدان داده شود تا تجربيات اشتباه گذشته خود را تكرار نمايند گزينه درستي است؟ آيا بايد انحصار قدرت همواره در دست قدرت مداران باشد نمي فهمند؟ و آيا اين ها قبلاً يك فرصت را براي ساختن افغانستان باخودخواهي هاي خود از دست نداده اند؟ همه اين ها سئوالاتي هستند كه بايد به دنبال پاسخي براي آن بود.

جنگ سالار اصطلاحي است كه آمريكا در مورد آن دسته از فرماندهان محلي به كار مي برد كه ازميل سلاح ميخواهند زندگي نمايند. هنگامي آمريكا تصميم گرفت عليه طالبان وارد جنگ شود به تجهيز و تقويت اين فرماندهان مبادرت ورزيد. اكنون به نظر مي رسد تاريخ مصرف اين نيروها گذشته است و آنها بايد از بين بروند. البته در هيات حاكمه آمريكا دو ديدگاه نسبت به جنگ سالاران وجود دارد. وزارت خارجه خواهان حل شدن اين نيروها در دولت مركزي و يا حذف قهري آنها است، اما وزارت دفاع آمريكا معتقد است مادامي كه سايه تهديد طالبان وجود دارد حفظ فرماندهان محلي يك ضرورت است. درحال حاضر به نظر مي رسد ديدگاه وزارت خارجه بر وزارت دفاع غلبه كرده و سياست آمريكا بر حذف و يا جذب جنگ سالاران در ساختار سياسي افغانستان قرار گرفته است.

ياپ دهوپ شيفر سکرترجنرال پيمان آتلانتيک شمالی ( ناتو) گفته است که نا آراميهای فزاينده اخير در افغانستان، تلاشی از سوی طالبان برای تحت فشار قرار دادن اذهان عمومی در غرب است. دهوپ شيفر که پس از ديدار با استيفن هارپر نخست وزير کانادا، در اوتاوا پايتخت آن کشور سخن می گفت، طالبان را تهديد به برخورد شديد کرد. او گفت که ناتو، با هر کسی که بخواهد روند بازسازی افغانستان را از مسير خود خارج کند، شديدا برخورد خواهد کرد. قرار است نيروهای تحت امر ناتو، از اواخر ماه جولای  امسال، مسئوليت تامين امنيت در مناطق جنوبی را، از نيروهای ائتلاف تحت فرمان آمريکا تحويل گيرد. هم اکنون نزديک به سه هزار سرباز بريتانيايی تحت امر ناتو، در ولايت آشوب زده هلمند مستقر شده اند. سکرترجنرال ناتو تاکيد کرد که ماموريت اين سازمان در افغانستان، پيشگيری از تبد يل شد ن اين کشور به محلی برای صدور تروريسم است. دهوپ شيفر در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با اسيفن هارپر نخست وزير کانادا گفت ناتو می داند با کسانی که می خواهند روند بازسازی در کشور جنگزده افغانستان را متوقف کنند، چگونه برخورد کند. او گفت: " پيام ما به اخلاگران، چه طالبان هستند، چه جنگسالاران و چه قاچاقچيان مواد مخدر قوی و محکم است:  شما نمی توانيد به هدف خود برسيد، اگر لازم باشد، با شما قوياً برخورد خواهد شد".

 اين اظهارات، اندکی پس از آن صورت گرفت که ده غيرنظامی ، در اثر انفجار در يک موتر مسافربری  در قندهار کشته شدند. مسافران اين بس، کارگران محلی بودند که در پايگاه نيروهای ائتلاف ضدتروريسم کار می کردند.  طالبان مسئوليت اين حمله را به عهده گرفته و گفته اند که آنها قبلا به مردم هشدار داده بودند که برای نيروهای خارجی کار نکنند. همزمان با اعزام هزاران سرباز تحت فرمان ناتو به جنوب افغانستان، برای کمک به دولت اين کشور در تامين امنيت اين مناطق که دولت حامد کرزی کنترل کمی بر آنها داشته، موج خشونتها در اين مناطق افزايش چشمگيری يافته است. تنها در ماه گذشته ميلادی، حدود پنجصد نفر در جريان خشونتها در نقاط مختلف افغانستان کشته شدند.

همچنان اخيرآمسئولين دي.دي.آر اعلام كرده اند كه:

 ١٢٥٠٠٠ نفر مسلح در ١٨٠٠ گروپ، سلاح بد ست دارند. اين ارقام نشان ميدهد كه پروسه ملكي سازي، خلاف فيصله هاي بن چقدر ناقص و بطي به پيش رفته است.  موجوديت اين مقدار سلاح به شانه جنگسالاران، مشروعيت دولت و پارلمان را بشدت زير سوال مي برد زيرا ناممكن است اين گروه ها به نفع افراد و تنظيم هاي خود اعمال نفوذ نكرده باشند.

 آيا مردم ما ميتوانند احساس آرامش كنند، در صورتيكه مجموعه افراد مسلح در اردو و پوليس ملي به نصف تعداد سلاح داران (جنگسالاران) باشد. حقانيت و جيزه ماندگار كرزي كماكان پابر جاست كه زماني گفته بود: خطر جنگسالاران بيشتر از تروريست هاست.

برنامه خلع سلاح وملکی سازی درکشور یکی از همان دسته مسایلی است که با وجود مساعی برخی از کشور ها بعد از گذ شت مد ت چهارسال نه تنها نافرجام باقی مانده، بلکه به همه ابعاد وجهات آن رسیدگی لازم صورت نگرفته است. همانگونه که برخی از منابع بین المللی تصریح میدارند، پروسهء کنونی دی.دی.آر به دلایل فراوانی، عرصهء دشوار وجنجال آفرینی را درآینده، برای کشور به وجود خواهد آورد. با وجود آنکه مراجع مربوط دولتی به یاری کشور های کمک کننده وبرنامهء توسعهء سازمان ملل متحد، کار های معینی را انجام داده اند، اما این امر همه گروه های تفنگدارمسلح را شامل نشده ازیکسو بی امنیتی درکشور کاهش نیافته ازسوی دیگر، برنامهء ملکی سازی وجمع آوری سلاح، با کند یهای فراوان ومقطعی روبرو گردیده است . ازین گذشته آنچه تاکنون انجام شده، به هیچوجه نتوانسته است در تأمین امنیت و کاهش قوتهاي های مسلح درسراسر کشور سهم موثری را ایفا کند .

 آنگونه که منابع بین المللی تاکید میدارند، برنامهء خلع سلاح تمام تفنگداران را دربرنگرفته وقوماندانان درروستا های کشور، برای بقای قدرت خویش وبرای حفظ زمینه سوء استفاده از جمله قاچاق مواد مخدره ، قاچاق آثار باستانی، جنگلات وتصاحب دارایی های دولتی وشخصی بیشتر از هر وقت دیگر فعالتر به نظر میرسد.

 آنچه بیش از همه قابل تأمل واندیشه است اینست که ، نه تنها در ریشه کن کردن سیستم وشیوه های قوماندان سالاری وحاکمیت تفنگ کار موثری صورت نپذیرفته ، بلکه بصورت مستقیم وغیرمستقیم درتقویهء پایه های سیاسی وقدرت اقتصادی آنان موثریت روا داشته شده است . درحالیکه دراوضاع کنونی ودر طی بيش ازچهارسال این انتظار موجود بود که درعرصه های تأمین امنیت، بازسازی وقانونمداری، طرد فساد اداری ودولتی وسایر نابه سامانی ها کار های بزرگی انجام میشد اما این مامول ها تحقق نیافته باقی مانده وخواست ملت برای ایجاد یک دولت قوی ونیرومند وپاسدار قانون و تأمین کنندهء امنیت وادامه دهندهء بازسازی، تأمین کار ورفاه اجتماعی درحال بدل شدن به یأس تلقی ميشود. افغانستان با اين همه سلاح وسلاحدار به آتش زير خاكستر مي ماند كه هر آن امكان دارد با كوچكترين بي احتياطي اين آتش زير خاكستر شعله ور گردد و حضور نيروهاي جنگ سالاردرادارات مهم امنيتي وسياسي به اين وضعيت بيشتر دامن زده است، اما آيا با مسامحه كاري و ميدان دادن به نيروهاي جنگ سالار تحت عنوان نيروهاي مقاومت و مبارز مي توان از اين واقعه جلوگيري كرد يا نه؟ بلكه مي توان بر دامنه اين تهديد نيز افزود.

 





 وضعيت افغانستان در چهارسال اخير بعد از تحولات ۱۱ سپتامبر تغييرات زيادي نموده است و همگان چه دوست و چه دشمن، چه غربي و چه شرقي به اين باورند كه افغانستان بايد از اين برهه از زمان كوره راهي براي رسيدن به ثبات پيدا كند وگرنه براي هميشه فنا خواهد شد. اما چگونگي گريز از شرايط فعلي سئوالي است كه اذهان همگان را به خود مشغول داشته و براي يافتن به دنبال پاسخي براي آن هستند. اما آيا اين گزينه كه بايد به نيروهاي مقاومت سابق ميدان داده شود تا تجربيات اشتباه گذ شته خود را تكرار نمايند گزينه درستي است؟ آيا بايد انحصار قدرت همواره در دست قدرت مداران باشد ؟ و آيا اين ها قبلاً يك فرصت را براي ساختن افغانستان با خودخواهي هاي خود ا ز دست نداده اند؟ همه اين ها سئوالاتي هستند كه بايد به دنبال پاسخي براي آن بود. جامعه افغانستان به دليل دوري ا ز قانون و قانونمداري به يك جنگل تبديل شده است كه هركس زور بيشتر داشت همان قدرت حاكم به شمار مي رود .

 تفنگداران با تكيه به نيروي نظامي خويش خواستار هرج ومرج ، چوروچپا ول ، زورگوي وبي قانوني اند . آيا اين به صلاح مردم است؟ . پروژه خلع سلاح و تضعيف جنگ سالارا ن را نه تنها دولت، بلكه مردم نيز به شدت خواستاراند .  مردم نه تنها خواستار خلع سلاح و حذف نيروهاي جنگ سالار هستند، بلكه اين راه را تنها راه اعاده امنيت در افغانستان مي دانند.

کشتارقومي ومذهبي درهرات ، دزدي وچپاول دارايي هاي مردم وپول هاي بانک وحوادث اخيرکابل  به خوبي خطر اين جنگ سالاران را يك بار ديگر براي مردم افغانستان خاطرنشان ساخت كه يك سوءتفاهم مي تواند منجر به كشته شدن بيش ا ز صد نفر شود و عده زيادي از مردم را در هول و ترس فروبرد و اين يعني اينكه ديگر، زندگي زير سايه يك جنگ سالار هيچ گاه امنيت را براي افغانستان تامين نخواهد كرد. اگر قدرت جنگ سالاران و باندهاي مافيايي مواد مخدر تحت حمايت آنها در افغانستان مهار نشود، شرايط فعلي نه تنها امنيت کشوررا به مخاطره خواهد افكند كه مشكلات بسياري را براي كشورهاي همسايه پيش خواهد آورد و يك بار ديگر افغانستان را به معضل منطقه و فرامنطقه اي قبل از تحولات يازده سپتامبر تبديل خواهد كرد. معضلي كه هيچ كس نمي خواهد دوباره به وجود بيايد. چندي قبل اعلام شد كه با جمعاوري بيش از ۲۴ هزار ميل سلاح سبك و هشت و نيم هزار ضرب سلاح ثقيل پروسه‌ي جمعاوري سلاح و ملكي سازي در افغانستان تكميل شد. اين جمع اوري سلاح مربوط به قطعاتي بود كه ظاهراً در چوكات وزارت دفاع رسميت داشتند و قومندانان آن قطعات از وزارت دفاع پول مي‌گرفتند. خلع سلاح اين قطعات كه بخش بسيار كوچكي از تفنگ به دستان را تشكيل مي‌داد، در حد خود امر مثبتي بود ولي به هيچ عنوان مفهوم خلع سلاح گروپ هاي مسلح در كشور ما را نمي رساند. هم اكنون دهها هزار ميل سلاح نزد گروپ هاي مسلح وجود دارد كه عامل نا امني در كل كشور هستند. اگر سلاح جمع اوري شده باشد، پس اينهمه زورگويي، درگيري، قتل و جنايت چگونه اتفاق مي‌افتند. همين حالا تنظيم هاي حزب گلبدين، جمعيت رباني، شوراي نظار، اتحاد سياف ، وحدت اكبري، وحدت خليلي، حركت هاي اسلامي و ... كاملاً مسلح بوده، واليان و قوماندانان امنيه تنظيمي هر يك دهها ميل سلاح در اختيار دارند. سرگروپ ها و بعضي از فرماندهان و مسوولان اين تنظيم ها در دولت نيز شركت داشته ولي سلاحكوت هاي خود را حفظ كرده اند. حال كه در موجوديت نيروهاي آيساف و ائتلاف بين المللي امكان درگيري هاي فرسايشي جبهوي بين گروپ هاي مختلف و متخاصم وجود ندارد، گروپ هاي مسلح صرف بخاطر كسب امتياز و غارت دارايي هاي مردم به سلاح خفيف ضرورت دارند. سلاح هاي خفيف و مهمات را حفظ كرده، سلاح هاي ديگر چندان به درد شان نمي‌خورند. از تمام سلاحكوت هايي كه توسط نيروهاي امنيتي داخلي و خارجي تا حال كشف شده، در آن ها نه سلاح سبك و نه مهمات شان وجود داشته، كه اين خود نشان مي‌دهد سلاح هاي سبك تهديد كننده اصلي امنيت كشور بوده، همچنان در دست تنظيم ها و گروپ هاي مسلح باقيمانده است. هزاران ميل سلاحي كه سال گذشته در جنگهاي شيندند، هرات، بادغيس، غور، فارياب، بدخشان، مزار، لغمان، نورستان، كنر و هلمند استعمال شد، كجا رفت؟ و چه وقت در آن مناطق خلع سلاح صورت گرفت؟ سلاح هاي قوماندانان فريد در كوهبند كوهستان، هزاران ميل سلاح قومندانان محلي پنجشير، سلاح هاي عارف داوري در شهرستان، هزاران ميل سلاح عطا درمزار، سلاح هاي علييار و ابوذر در باميان، سلاح هاي قومندانان حضرت علي در ننگرهار و لغمان، اسلحه ۱۵۹ نفر از قومندانان حزب اسلامي كه از انتخابات كرزي پشتيباني كردند، سلاح هاي ملاشير محمد و عبدالرحمن جان ، شيرعلم وسياف و... را چه وقت جمعاوري كردند؟ و

آيا همين قومانداناني كه در قعطات نظامي به پروسه ي دي دي آر پيوستند، ۲۰ در صد سلاح خود را تحويل داده اند؟ آيا ۸۰ در صد آنها را براي روز مبادا نگهداري نكرده اند و آيا با همين سلاحها همين امروز غارت و چپاول نمي كنند؟ انتقال اين مقدار مواد مخدر به خارج از كشور، درگيري ها، راه گيري ها، اختطاف ها و قتل در شهرها حتي در پايتخت با كدام سلاح صورت مي گيرند؟ قوماندانان نذير در بدخشان، قومندان عطا در مزار ، حضرت علي و حاجي دين محمد ، ملاشيرمحمد و عبدالرحمن جان در هلمند، قاضي كبير و بشير چاه آبي در تخار، مطلب بيگ و پيرام قل در كندز، قوماندان سلام در غور، ، امان الله در شيندند، ا فراد اسماعيل خان درهرات  ، انجنيرغفار در ننگرهار، كشمير در كنرها و ... خلع سلاح شده اند؟ در جريان ۲۵ سال جنگ بيشتر از يك و نيم مليون ميل سلاح خفيف از چار طرف وارد افغانستان شده است كه از آن جمله تا حال ۲۴ هزار ميل آن جمعاوري گرديده. اگر ۲۰ در صد آن زير خاك پوسيده باشد، بازهم حدود يك مليون ميل سلاح در دست سرگروپها و اشخاص منفرد باقيمانده است، و اين در حالي است كه ورود سلاح از پاكستان توسط طالبان و حزب اسلامي كماكان ادامه داشته هر روز بر انبار سلاح و مهمات در كشور ما افزوده مي‌گردد. جامعه جهاني اگر مايل است كه در مجموع سلاح از افغانستان جمعاوري گردد، بايد سلاح قومندانان و سرگروپ ها را از دست شان خارج سازد. در غير آن ادعاي شان مبني بر خلع سلاح در افغانستان، خيالي ودروغ بيش نيست.  امنیت یکی از همان اصطلاحات واسمای بی مسمایی است که از زبان مسوولین دولتی وتریبیونها وبلند گوها دردا خل وخارج کشور به مود روز ومود سال بدل گردیده ، اما واقعیت خلاف آن است که می بینیم، میشنویم واحساس میکنیم .

تعدد و تداوم اختطاف ها، سرقت ها ، قتلها ، انفجارات وانواع بی امنی ها درکشور واقعیت تلخی است که ا ز سپیده دم دولت موقت آغاز شده، دردولت انتقالی تشدید و در دولت انتخابی به اوج خود رسیده است . در افغانستان بسيارى از فرمانداران محلى و ولايتى هم ازاردو، پوليس و افسران امنيتي قبلاً فرماندهان جناح هاى مختلفى بوده اند كه براى سرنگونى طالبان در اواخر سال ۲۰۰۱ در جبهه اى واحد به آمريكا كمك مى كردند. از آن زمان تاكنون سياست كه مورد حمايت ريس جمهورکرزي ، آمريكا، بريتانيا و سازمان ملل متحد قرار دارد، همواره بر اين اصل استوار بوده است كه اعمال غيرقانونى اين جناح ها در گذشته ناديده گرفته شود و به جاى آن با شركت دادن رهبران اين جناح ها در روند سياسى و خلع سلاح افراد تحت كنترل آنها از بروز برخوردهاى خشونت آميز در آينده جلوگيرى به عمل آيد. آن چه كه اين فرماندهان مى توانند انجام بدهند، استفاده از سمت دولتى خود براى كشت خشخاش و قاچاق مواد مخدر است. آنها هنوز اسلحه در اختيار دارند و نفوذ گذشته خود را بر مردم حفظ كرده اند و اين موضوع، مشكلاتى ويژه رابو جود مى آورد.

  يك مقام عاليرتبه پنتاگون كه از زمان جنگ ويتنام تا كنون در عمليات نظامى و مبارزه با شورشها و همچنين در سازماندهى دوباره اتحاد شمال براى مقابله مؤثرتر با طالبان درگير بود به ايشيا تايمز گفت: اقتصاد ترياك در افغانستان نيرومند تر از اقتصاد رسمى اين كشور است.
وى افزود: تنها چيزى كه طالبان و فرماندهان جنگى سابق اتحاد شمال را به هم مرتبط مى سازد اقتصاد سياه است. پولى كه موجب شده تا مبارزه با گروه هاى شورشى ضد آمريكايى به كندى پيش برود. البته بتازگى بر شدت تهاجم آمريكا افزوده شده
است  .  شاهراه طلايى :اطلاعات بدست آمده در آژانس مبارزه با مواد مخدر آمريكا نشان مى دهد كه قاچاقچيان مستقر در پاكستان محموله هاى چند تنى ترياك را به اروپا و آمريكا ارسال مى كنند.  قاچاقچيان منطقه اى تركيبى از قبايل و اقوام گوناگون هستند. پيكها بخشى از مواد را از طريق فرودگاه هاى بين المللى پاكستان و بندر كراچى و باقيمانده مواد را زمينى از سواحل پاكستان به ايران و به تركيه يا از طريق آسياى مركزى به اروپا ارسال مى كنند.

 

 

 


June 18th, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات